کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَثَر قَدِيم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سپهبدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) sepahbo(a)dān از الحان قدیم ایرانی.
-
سروستاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] sarvsetāh از الحان قدیم ایرانی.
-
سزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: césar] sezār عنوان پادشاهان قدیم روم؛ قیصر.
-
مثرد یطوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از لاتینی، مٲخوذ از فارسی: مهرداد (از قوم پارت)] [قدیمی] masraditus دارو یا معجونی که در طب قدیم به کار میرفته.
-
اقدم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'aqdam ۱. قدیمتر؛ مقدمتر؛ پیشتر؛ دیرینهتر.۲. قدیمیترین.
-
کهنه پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kohneparast دوستدار اوضاعواحوال و آداب قدیم؛ مرتجع.
-
ده هفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] dahhaft مسکوکی که در قدیم رواج داشته و هفتدهم آن زر یا سیم خالص بوده.
-
فرح بخش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] farahbaxš ۱. = فرحانگیز۲. (طب قدیم) = مفرّح
-
چهل منار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹چهلمناره، چلمناره، چلمنار› [قدیمی] čehelme(a)nār نامی که در قدیم به ستونهای باقیمانده در تختجمشید دادهاند.
-
دیرینشناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زمینشناسی) dirinšenāsi شناختن آثار و بقایای جانوران و درختان که از عهد قدیم در طبقات زمین باقی مانده؛ علم آثار و بقایای جانوران عهد قدیم؛ فسیلشناسی؛ پالئونتولوژی.
-
سودا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سوداء] so[w]dā ۱. (طب قدیم) از اخلاط چهارگانۀ بدن.۲. (طب قدیم) مرض مالیخولیا؛ فساد فکر؛ خیالبافی.۳. [قدیمی، مجاز] عشق.۴. (طب قدیم) جنون.۵. [قدیمی، مجاز] هوا و هوس: ◻︎ روزی تر و خشک من بسوزد / آتش که به زیر دیگ سوداست (سعدی۲: ۳۲۹).
-
باستان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bāstān ۱. کهنه؛ گذشته؛ دیرین.۲. (اسم) زمان قدیم.
-
باسلیق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹باسیلیق› (زیستشناسی) [قدیمی] bāseliq شاهرگ بازو؛ سیاهرگ بزرگی در بازو که در قدیم از آن خون میگرفتند.
-
باهت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāhat سنگی سفید که در قدیم میپنداشتند هرگاه نظر کسی به آن بیفتد بیاختیار میخندد؛ حجرالضحک.
-
بدگونیا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. سریانی] [قدیمی] badguniyā در معماری، زمین یا صحن خانه که کج و اریب باشد. Δ آن را در قدیم شوم میپنداشتند.