کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آیما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ایما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ایماء] 'imā ۱. اشاره کردن با حرکات چشم و ابرو یا دست.۲. به رمز و مجاز سخن گفتن.
-
واژههای همآوا
-
ایما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ایماء] 'imā ۱. اشاره کردن با حرکات چشم و ابرو یا دست.۲. به رمز و مجاز سخن گفتن.
-
جستوجو در متن
-
نمار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] namār ایما؛ اشاره؛ رمز.
-
رمز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ramz ۱. راز نهفته؛ آنچه پنهان و پوشیده است؛ سِر.۲. نشانههایی برای دادن اطلاعات؛ کد.۳. اشاره به چیزی؛ ایما.۴. (تصوف) معنی باطنی کلام که تنها آگاهان بر آن وقوف دارند.
-
چشمک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) če(a)šmak ۱. پلک زدن با یک چشم معمولاً جهت ایما و اشاره.۲. (زیستشناسی) = چشمیزک۳. [مصغرِ چشم] [قدیمی] چشم کوچک.۴. [قدیمی] چشم زیبا: ◻︎ آن خال چو مشکدانه چون است؟ / وآن چشمک آهوانه چون است؟ (نظامی۳: ۵۲۱)، ◻︎ به زلفکژ ولیکن به قدوقامت را...