کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آگه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āgah = آگاه
-
جستوجو در متن
-
رازدان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] rāzdān داننده راز؛ واقف بر اسرار: ◻︎ چون شما رندم امین و رازدان / دام دیگرگون نهم در پیششان (مولوی: لغتنامه: رازدان)، ◻︎ خدای رازدان کس را ز مخلوق / نکردهست آگه از راز مستر (ناصرخسرو: لغتنامه: رازدان).
-
چرب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: arpč] čarb ۱. ویژگی روغن و هر مادهای که مانند روغن باشد؛ روغنی.۲. روغندار.۳. ویژگی غذای پرروغن.۴. ویژگی چیزی که به آن روغن مالیده باشند.۵. [مجاز] خوشایند: ◻︎ من از فریب تو آگه نه و تو سنگیندل / همیفریفته بودی مرا به چربسخن (فرخی: ۴۴...
-
جامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ĵāmak] jāme ۱. پوشاک؛ لباس: ◻︎ قضا کشتی آنجا که خواهد بَرَد / وگر ناخدا جامه بر تن دَرَد (سعدی۱: ۱۴۲).۲. [قدیمی] پارچۀ دوخته یا نادوخته. ٣. [قدیمی] بستر. ٤. [قدیمی] هرچیز گستردنی.〈 جامهٴ خواب:۱. لباس راحتی که هنگام خواب بر تن کنند...