کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آویشن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آویشن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آویشه، اویشن، آوشین، اوشین، اوشن› (زیستشناسی) 'āvišan گیاهی علفی، خودرو، معطر با برگهای کوچک و ساقۀ کوتاه که مصرف خوراکی دارد: آویشن کوهی، آویشن شیرازی.
-
واژههای مشابه
-
اویشن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'avišan = آویشن
-
واژههای همآوا
-
اویشن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'avišan = آویشن
-
جستوجو در متن
-
اوشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اویشن› (زیستشناسی) [قدیمی] 'avšin = آویشن
-
آوشن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'āvšan = آویشن
-
نعناعیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (زیستشناسی) na'nā'iyān تیرهای از گیاهان دولپهای پیوستهگلبرگ که در مزارع و کنارۀ رودها و نهرها میرویند و برگهای آنها دارای کرکهای نرم و اسانس معطر است از آنها اسانس گرفته میشود و به عنوان سبزیهای خوردنی به کار می...