کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آمودن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹آماییدن، آمادن› [قدیمی] 'āmudan ۱. ساختن.۲. آراستن: ◻︎ در آمودن آن همایونبنا / نماند ایچ باقی به گنجینهها (دقیقی: ۱۱۳).۳. در رشته کشیدن.۴. آماده کردن.۵. آمیختن؛ درهم کردن.۶. (مصدر لازم) آراسته شدن.۷. آمیخته شدن.
-
جستوجو در متن
-
آماییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) 'āmāy(')idan = آمودن
-
آما
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آمودن) ‹آمای› 'āmā ۱. = آمودن۲. آماینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): گوهرآمای، لؤلؤآمای.