کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
امانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به امانة) [عربی: امانیّ] 'amāni مالی یا چیزی که به کسی میسپارند تا از آن نگهداری کند؛ ودیعه.
-
امانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اُمنیَّة] [قدیمی] 'amāni = اُمنیه
-
واژههای همآوا
-
امانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به امانة) [عربی: امانیّ] 'amāni مالی یا چیزی که به کسی میسپارند تا از آن نگهداری کند؛ ودیعه.
-
امانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اُمنیَّة] [قدیمی] 'amāni = اُمنیه
-
جستوجو در متن
-
کدین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کدینه، کدنگ، کدنگه› [قدیمی] ka(o)din چوبی که گازران با آن جامه را میکوبند؛ کوبین؛ شنگینه: ◻︎ دل مؤمنان را ز وسواس امانی / سر ناصبی را به حجت کدینی (ناصرخسرو: ۱۷).