کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به آلة) [عربی: آلیّ] [قدیمی] 'āli ۱. مربوط به اندامهای موجود زنده.۲. دارای آلات، اجزا، یا اندامهای متعدد.
-
واژههای مشابه
-
الی
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه) [عربی] 'elā ۱. تا.۲. به؛ بهسوی.
-
الی غیرالنهایه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'elāqeyronnahāye بیکران؛ بیپایان.
-
آلی بالی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'ālibāli = آلبالو
-
واژههای همآوا
-
الی
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه) [عربی] 'elā ۱. تا.۲. به؛ بهسوی.
-
علی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به علَّة) [عربی: علّیّ] 'elli دارای علت.
-
علی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'olā ۱. رفعت؛ بلندی قدر؛ شرف؛ بزرگواری.۲. (اسم) آسمان.۳. (اسم) مکان بلند.
-
جستوجو در متن
-
فاگوسیت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: phagocyte] (زیستشناسی) fāgosit سلولی که بتواند اجزای آلی یا غیر آلی اطراف خود را بخورد؛ بیگانهخوار.
-
آنابولیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: anabolisme] (زیستشناسی) 'ānābolism فرایندی که طی آن، مواد ساده به ترکیبات پیچیدۀ آلی تبدیل میشوند.
-
اسیدآمینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide aminé] (زیستشناسی) 'asid[']āmine نوعی اسید آلی که در بدن تولید میشود و عامل اصلی ساخت پروتئین است؛ آمینواسید.
-
انیدرید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: anhydride، مرکب از دوکلمۀ یونانی an (بی) و hydor (آب)] ‹آنیدرید› (شیمی) 'anidrid ترکیب شیمیایی آلی یا معدنی که با حذف آب از یک اسید بهدست میآید.
-
استر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ester] (شیمی) 'ester مادهای چرب که از ترکیب یک الکل و یک اسید آلی بهدست میآید و در ساختن مواد منفجره و خوشبو کردن بعضی مواد به کار میرود.