کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلومینیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آلومینیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: aluminium] ‹آلومینیوم› (شیمی) 'ālo(u)miniyom فلزی به رنگ سفید نقرهای، بسیارسبک و قابل تورق و مفتول شدن که حرارت و برق را به خوبی هدایت میکند و در ساخت ظروف و در و پنجرهسازی کاربرد دارد.
-
جستوجو در متن
-
دورالومین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: duralumin] durālumin آلیاژ آلومینیم، مس، منیزیم، و منگنز که در هواپیماسازی به کار میرود.
-
کاغذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از چینی] ‹ کاغد› kāqaz ۱. مادهای که از چوب بعضی گیاهان بهصورت ورقههای نازک ساخته میشود و برای نوشتن، نقاشی، و مانند آن به کار میرود.۲. [مجاز] نامه.۳. [مجاز] هرنوع سند یا تعهد مکتوب: کاغذ دادهبوده که دیگر در کارهای انجمن شرکت نکند.۴...
-
زاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: زاگ، زاک] ‹زاگ، زاک، زاغ، زک› (شیمی) zāj جسمی معدنی، بلوریشکل، و بهرنگهای سفید، سبز، سیاه، و کبود با خاصیت قبض شدید که در آب حل میشود و در طب و صنعت به کار میرود.〈 زاج سبز: (شیمی) = سولفاتدوفر〈 زاج سفید: (...