کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آلست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹الست، آرست› 'ālast آلر؛ سرین؛ کفل؛ ران.
-
واژههای مشابه
-
الست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: الستُ (=آیا نیستم؟)] 'alast ازل؛ زمانی که ابتدا ندارد. Δ مٲخوذ از قرآن کریم: «اَلَستُ بربِّکُم؟» (اعراف: ۱۷۳) (= آیا من پروردگار شما نیستم؟): ◻︎ برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر / که ندادند جز این تحفه به ما روز الست (حافظ: ۶...
-
الست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آلست، آرست› [قدیمی] 'alast سرین؛ کفل؛ ران: ◻︎ همچون رطب اندام و چو روغنْش سرین / همچون شبه زلفکان و چون دنبه الست (عسجدی: ۲۵).
-
واژههای همآوا
-
الست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: الستُ (=آیا نیستم؟)] 'alast ازل؛ زمانی که ابتدا ندارد. Δ مٲخوذ از قرآن کریم: «اَلَستُ بربِّکُم؟» (اعراف: ۱۷۳) (= آیا من پروردگار شما نیستم؟): ◻︎ برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر / که ندادند جز این تحفه به ما روز الست (حافظ: ۶...
-
الست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آلست، آرست› [قدیمی] 'alast سرین؛ کفل؛ ران: ◻︎ همچون رطب اندام و چو روغنْش سرین / همچون شبه زلفکان و چون دنبه الست (عسجدی: ۲۵).
-
جستوجو در متن
-
آلر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ālar سرین؛ کفل؛ ران؛ آلست؛ آرست.
-
ران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: rān] (زیستشناسی) rān قسمت بالای پای انسان یا حیوان از لگن تا سر زانو؛ سرین؛ کفل؛ آلست؛ الست؛ آلر؛ آگر.〈 ران فشردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] فشار آوردن بر اسب در سواری و برانگیختن و به تاخت درآوردن او.
-
نفخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نفخَة] [قدیمی] nafxe ۱. دم؛ نفس.۲. (پزشکی) [قدیمی] ورم و آماس شکم.〈 نفخهٴ صور: [قدیمی] بادی که اسرافیل در روز رستاخیز در صور یعنی شیپور خود میدمد و مردگان زنده میشوند: ◻︎ حریفان خلوتسرای الست / به یک جرعه تا نفخهٴ صور مست (سعدی۱:...