کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آفریننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آفریننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آفرنده› 'āfarinande آفریدگار؛ خلقکننده؛ خالق.
-
جستوجو در متن
-
جادوآفرین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) jādu'āfarin آفرینندۀ جادو؛ آفرینندۀ سِحر و ساحری.
-
صورت آفرین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] surat[']āfarin ۱. صورتآفریننده؛ آفرینندۀ صورت.۲. [مجاز] خالق.
-
آفرنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āfarande = آفریننده
-
خلاقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: خلاّقَة] xallāqe آفریننده.
-
گیتی آفرین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] giti[']āfarin آفرینندۀ جهان؛ خالق عالم.
-
صورتگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] suratgar ۱. = نقاش۲. آفریننده.
-
خلاق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] xallāq ۱. آفریننده.۲. (اسم) آفریدگار.
-
جهان آفرین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، اسم) jahān[']āfarin آفرینندۀ جهان؛ پروردگار؛ خدای بزرگ.
-
موجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mujed بهوجودآورنده؛ ایجادکننده؛ آفریننده.
-
عشق آفرین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'ešq[']āfarin عشقآفریننده؛ آنکه با زیبایی خود عشق و دلدادگی در مردم ایجاد میکند.
-
فاطرالسموات
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] fāterossamāvāt ۱. آفرینندۀ آسمانها.۲. خدایتعالی.
-
آفریدگار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: āfritkār] 'āfarid[e]gār ۱. آفریننده؛ خالق.۲. (اسم) از نامهای خداوند.۳. (صفت) پدیدآورنده.
-
خالق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] xāleq ۱. خلقکننده؛ آفریننده.۲. (اسم، صفت) از نامها و صفات خداوند.