کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آفدم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آفدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: awdom, afdom] ‹افدم› [قدیمی] 'āfdom پایان هر کاری؛ انجام؛ فرجام؛ آخر؛ عاقبت.
-
واژههای مشابه
-
افدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: awdum, afdom] ‹آفدم› [قدیمی] 'afdo(a)m ۱. انجام؛ سرانجام؛ فرجام؛ آخر؛ عاقبت؛ پایان هر کاری.۲. (صفت) آخری؛ پایانی.
-
واژههای همآوا
-
افدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: awdum, afdom] ‹آفدم› [قدیمی] 'afdo(a)m ۱. انجام؛ سرانجام؛ فرجام؛ آخر؛ عاقبت؛ پایان هر کاری.۲. (صفت) آخری؛ پایانی.