کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آفتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سرمازدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) sarmāzadegi ۱. آفتی که از سرمای سخت به گیاهها و درختان یا میوۀ آنها برسد.۲. (پزشکی) آسیبی که بهواسطۀ سرمای شدید در بعضی از اعضای بدن پیدا شود و شبیه سوختگی است.
-
کژی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] kaži کجی؛ ناراستی: ◻︎ از کژی افتی به کم و کاستی / از همه غم رستی اگر راستی (نظامی۱: ۷۶)، ◻︎ بِه گیتی به از راستی پیشه نیست / ز کژی بتر هیچ اندیشه نیست (فردوسی: ۲/۱۵۸ حاشیه).
-
ناویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] nāvidan ۱. خم شدن.۲. مانده شدن؛ خسته شدن.۳. رفتار از روی ناز؛ خرامیدن.۴. به چپوراست حرکت کردن: ◻︎ چو مست هر طرفی میافتیّ و میناوی / که شب گذشت، کنون نوبت دعاست مخسب (مولوی: لغتنامه: ناویدن).
-
چشمارو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چشمآرو› [قدیمی] če(a)šmāru ۱. چیزی که برای دفع چشمزخم از انسان، حیوان، باغ و یا خانه درست میکردند، مانند دعا، طلسم، مهره، یا چیز دیگر؛ چشمپنام؛ حرز؛ تعویذ.۲. کوزهای که در آن پول بریزند و به منظور دفع چشمزهم آن را از فراز بام میان کوچه ان...
-
جوزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jo[w]zan ۱. آفتی که به گندم و جو میزند و آنها را خشک و ضایع میکند؛ زردی.۲. چوب ضخیمی که برای کوبیدن دانههای غلات به کار میرفت.۳. (اسم، صفت) هریک از جادوگران، مرتاضان، و ساحران هندی که دانههای جو و گندم را با زعفران زرد میکردند و ...