کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آش ماست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اش
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) [پهلوی: aš] 'aš ۱. ضمیر متصل مفرد غایب بهمعنیِ او، بهصورت مفعولی: خواندش، بردش.۲. ضمیر اضافی که در بعضی کلمات همزۀ آن ساقط میشود: کتابش، چشمش. اگر کلمه به های غیرملفوظ ختم شود همزه باقی میماند: اندیشهاش، خانهاش. اگر به کلمهای ملحق ش...
-
آش ولاش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āšolāš ۱. [عامیانه] متلاشی؛ ازهمپاشیده.۲. [عامیانه] مرداری که از هم پاشیده و متلاشی شده.۳. زخم و جراحت که پر از چرک شده باشد.۴. مضطرب؛ بسیارناراحت.
-
آش بچگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āšbač[č]egān = جند۱ 〈 جند بیدستر
-
آش خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āšxāne آشپزخانه؛ مطبخ.
-
جستوجو در متن
-
ماست بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) māstband کسی که ماست مایه بزند؛ کسی که ماست درست میکند.
-
ماست با
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ماستوا، ماستاوه، ماستینه› [قدیمی] māstbā آشی که در پختن آن ماست به کار میبرند؛ آش ماست.
-
کیفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ka(e)yfar ظرف شیر و ماست؛ تغار ماست.
-
دوغبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دوغوا، دوغباج› [قدیمی] duqbā آش ماست؛ آش که در آن ماست بزنند.
-
دوغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) duq ماست که در آن آب ریخته و بههم زده باشند؛ ماست مخلوط با آب.〈 دوغ وحدت: دوغی که درویشان در آن بنگ میریزند و میآشامند.
-
ماستینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) māstine خوراکی که از ماست و دوغ تهیه میشود.
-
گورماست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gurmast ماست چکیده که با شیر مخلوط کنند.
-
یاپوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] yāpuq خمی که در آن ماست میزنند.
-
بورانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bo(u)rāni غذایی که از اسفناج یا بادمجان، ماست، و سیر تهیه میشود.
-
کمسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کمشک› [قدیمی] kamask ۱. ماست چکیده.۲. دوراغ.۳. شیر بریده.