کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آسیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āsib ۱. هر عیب، نقص، یا جراحت که به سبب عاملی مانند ضربه ایجاد میشود؛ صدمه.۲. تماس؛ سایش.
-
واژههای همآوا
-
عصیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'asib نوعی غذا که از رودۀ آکنده از دل و جگر درست میکنند؛ جگرآکند.
-
جستوجو در متن
-
ضرب خورده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] zarbxorde آسیبدیده.
-
کوب خورده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kubxorde آسیبدیده؛ کوبیدهشده.
-
رنج برده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ranjborde محنتدیده؛ آسیبدیده.
-
آب گز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ābgaz آسیبدیده در آب (میوه).
-
آک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āk بدی؛ درد؛ آسیب؛ آفت.
-
محافظت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: محافَظة] mohāfezat حفظ کردن از آسیب؛ نگهداری کردن.
-
بی گزند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bigazand بیآسیب؛ بیضرر؛ بیزیان.
-
مصدوم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] masdum صدمهدیده؛ کوفتهشده؛ آسیبدیده.
-
رزیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رزیَّة، جمع: رَزایا] ‹رزیئه› [قدیمی] raziy[y]e مصیبت عظیم؛ آسیب و بلا.
-
نکروز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: nécrose] (پزشکی) nekroz مرگ موضعی بافتهای آسیبدیده.
-
ضرب دیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] zarbdide ویژگی عضو آسیبدیده.