کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسيا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āsyāp] ‹آسیاو، آسیاه› 'āsiyā ۱. دستگاهی که بهوسیلۀ آن غلات را آرد کنند.۲. جایی که غلات را آرد میکنند۳. از لوازم برقی منزل که مواد غذایی را پودر یا نرم میکند.۴. (زیستشناسی) = دندان 〈 دندان آسیا〈 آسیای آبی: آسیابی مرکب ا...
-
جستوجو در متن
-
آسیابان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹آسیاوان، آسبان› 'āsiyābān ۱. کارگر آسیا.۲. کسی که در آسیا غلات را آرد میکند؛ صاحب آسیا.
-
رحی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رحیٰ] [قدیمی] rahā ۱. آسیا.۲. سنگ آسیا.
-
آسکده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آسیاکده› 'āskade آسخانه؛ آسیاخانه؛ جای آسیا؛ محل آسیا.
-
آسیاکده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آسکده› 'āsiyākade جایگاه آسیا؛ محل آسیا؛ آسیاخانه؛ سرآسیا.
-
طاحون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tāhun = آسیا
-
لک لک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] leklek تکۀ چوبی وصل به دول آسیا که هنگام گردیدن سنگ آسیا به حرکت میآید و به آن وسیله گندم در گلوی آسیا ریخته میشود.
-
خاورزمین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xāvarzamin قارۀ آسیا.
-
آسگون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āsgun مانند آس؛ آسمانند؛ مانند آسیا.
-
ضواحک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ضاحکَة] (زیستشناسی) [قدیمی] zavāhek دندانهای بین دندانهای نیش و آسیا.
-
آسیاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āsiyāb ۱. = آسیا 〈 آسیای آبی۲. = آس۱۳. (زیستشناسی) = دندان 〈 دندان آسیا
-
تژده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تزده، ترده› [قدیمی] tažde ۱. مزد آرد کردن گندم.۲. اجرت ساختن آسیا یا تیز کردن آسیا؛ تژ.
-
کبیتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) koba(e)ytak وسیلهای که با آن سنگ آسیا را تیز میکنند؛ سنبه.
-
طاحنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طاحنَة] [قدیمی] tāhene ۱. = طاحن۲. [مجاز] دندان آسیا.