کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آستن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āsten = آستین
-
واژههای مشابه
-
استن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sthène] (فیزیک) [منسوخ] 'esten واحد اندازهگیری نیرو در اصول M.T.S، برابر ۱۰۸ دین یا هزار نیوتن.
-
استن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'oston = ستون: ◻︎ استن این عالم ای جان غفلت است / هوشیاری این جهان را آفت است (مولوی: ۱۱۸).
-
واژههای همآوا
-
استن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sthène] (فیزیک) [منسوخ] 'esten واحد اندازهگیری نیرو در اصول M.T.S، برابر ۱۰۸ دین یا هزار نیوتن.
-
استن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'oston = ستون: ◻︎ استن این عالم ای جان غفلت است / هوشیاری این جهان را آفت است (مولوی: ۱۱۸).
-
جستوجو در متن
-
پنج نوبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [قدیمی] panjno[w]bat ۱. پنج باری که در طول شبانهروز بر در سرای پادشاهان کوس، دهل، یا نقاره مینواختند. Δ گویند در زمان اسکندر در شبانهروز سه نوبت میزدند و در زمان سنجر پنج نوبت شد.۲. پنجوقت نماز؛ اوقات نمازهای پنجگانه.&...