کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
آذین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آدین› 'āzin ۱. زیب؛ زیور؛ زینت: ◻︎ ببستند آذین به شهر اندرون / پر از خنده لبها و دل پر ز خون (فردوسی: ۶/۱۰).۲. [قدیمی] آیین؛ رسم؛ قاعده؛ قانون: ◻︎ نوشتند بر سان و آذین چین / سوی شاه با صدهزار آفرین (فردوسی: لغتنامه: آذین).۳. [قدیمی] غرف...
-
جستوجو در متن
-
دادا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] dādā ۱. [عامیانه] برادر؛ داداش.۲. [قدیمی] خدمتکاری که وظیفۀ مراقبت از کودکان را بر عهده دارد؛ دایه؛ دده: ◻︎ بیرون پر ازین طفلی ما را برهان ای جان / از منت هر دادو وز محنت هر دادا (مولوی۲: ۱۴۶۴).