کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تخس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] toxs شریر و مردمآزار.
-
ستم اندیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] setam[']andiš مردمآزار؛ ستمکار.
-
باهکیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bāhakidan شکنجه کردن؛ آزار کردن؛ کتک زدن.
-
گزایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] gazāyeš آزار و گزند رساندن.
-
تعذیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'zib عذاب کردن؛ شکنجه کردن؛ کسی را آزار رساندن.
-
زندبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] zanbār حیوان بیآزار مانند، گاو و گوسفند.
-
زهنجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zehanje رنج؛ سختی؛ آزار؛ ریاضت.
-
موذی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مؤذی] muzi اذیتکننده؛ آزاررساننده.
-
رنج آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ranj[']āvar آنچه باعث رنج و آزار میشود؛ آزاردهنده.
-
تاذی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'azzi اذیت شدن؛ آزار دیدن؛ آزرده شدن.
-
ستل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] satal کتک؛ آزار؛ اذیت.
-
سادیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sadisme] (روانشناسی) sādism نوعی بیماری که در آن فرد از آزار دیگران مخصوصاً آزار جنس مخالف در حین عمل جنسی لذت میبرد؛ دگرآزاری.
-
عذاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی] 'azāb ۱. شکنجه؛ آزار.۲. رنج و درد.〈 عذاب دادن (کردن): (مصدر متعدی) آزار دادن؛ شکنجه کردن.〈 عذاب کشیدن (بردن): (مصدر لازم) درد کشیدن؛ رنج بردن؛ رنج و آزار را تحمل کردن.
-
اذی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ‹اذا› [قدیمی] 'azā ۱. رنجش.۲. رنج و آزار.
-
گوش خراش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] gušxarāš آواز ناهنجار که به گوش آزار برساند.