کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: āzār] ‹آزیر› 'āzār ۱. اذیت؛ آسیب؛ گزند: ◻︎ آزار بیش زاین گردون بینی / گر تو به هر بهانه بیازاری (رودکی: ۵۱۱).۲. عملی که موجب رنجش دیگری شود؛ رنجش.۳. (بن مضارعِ آزردن و آزاردن) = آزردن۴. (صفت) آزارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): د...
-
واژههای مشابه
-
ازار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ezār ۱. شلوار.۲. [قدیمی] لنگی که به کمر میبستند؛ لنگی؛ فوطه.۳. [قدیمی] هرچیزی که با آن بدن را میپوشاندند؛ پوشاک.
-
ازار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ایزار، ازاره، هزاره› [قدیمی، مجاز] 'ezār ۱. پایین هرچیز.۲. = ازاره
-
بی آزار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bi'āzār کسی یا چیزی که آزار نمیرساند؛ بیخطر: حیوان بیآزار.
-
مردم آزار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) mardom[']āzār کسی که با مردم بدرفتاری میکند؛ ستمگر؛ بیرحم.
-
دل آزار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] del[']āzār ۱. کسی یا چیزی که مایۀ رنجش و آزردگی خاطر باشد.۲. معشوق ستمگر.
-
جان آزار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] jān[']āzār ظالم؛ ستمکار؛ جفاپیشه.
-
واژههای همآوا
-
آذار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سریانی] ‹آدار، اذار، آذر، اذر› 'āzār ماه سوم تقویم شمسی کشورهای عربی، بعد از شباط و قبل از نیسان، مطابق ماه مارس فرنگی. از ماههای سال سُریانی یا رومی؛ ماه اول بهار: ◻︎ این هنوز اول آذار جهانافروز است / باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار (...
-
ازار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ezār ۱. شلوار.۲. [قدیمی] لنگی که به کمر میبستند؛ لنگی؛ فوطه.۳. [قدیمی] هرچیزی که با آن بدن را میپوشاندند؛ پوشاک.
-
ازار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ایزار، ازاره، هزاره› [قدیمی، مجاز] 'ezār ۱. پایین هرچیز.۲. = ازاره
-
عذار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'ezār ۱. رخسار؛ صورت.۲. کنار صورت، محل روییدن ریش.۳. افسار.
-
جستوجو در متن
-
اذیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اذیّة] 'aziy[y]at رنج دادن؛ آزار دادن؛ آزار.