کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آزادی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āzādi ۱. آزاد بودن؛ رها بودن از قیدوبند؛ زندانی یا اسیر نبودن.۲. رهایی؛ خلاصی.۳. حق انجام دادن افکار و خواستهها بر اساس ارادۀ خود.۴. جوانمردی.۵. گسستگی از تعلقات؛ وارستگی: ◻︎ نعمتی بهتر از آزادی نیست / بر چنین مائده کفران چه کنم (خا...
-
واژههای مشابه
-
آزادی خواه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (سیاسی) 'āzādixāh ۱. آزادیطلب؛ دوستدار آزادی.۲. طرفدار دموکراسی و رژیم مشروطیت.
-
جستوجو در متن
-
استقلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'esteqlāl ۱. آزادی داشتن؛ به آزادی کاری کردن؛ بدون مداخلۀ کسی کار خود را اداره کردن.۲. (سیاسی) آزادی دولتها در ادارۀ امور کشور، تصمیمگیری، و قانونگذاری.
-
رهایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) rahāy(')i نجات؛ آزادی.
-
رستگاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) rast[e]gāri آزادی؛ رهایی.
-
لیبرال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: libéral] (سیاسی) liberāl طرفدار لیبرالیسم، آزادیخواه.
-
رهایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] rahāyeš رهایی؛ آزادی؛ نجات.
-
اختیاردار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'extiyārdār آنکه جهت برگزیدن یا انجام کاری آزادی دارد؛ دارای اختیار.
-
حریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حرّیـّة] horriy[y]at ۱. آزادی.۲. آزادگی؛ آزادمردی؛ آزادمنشی.
-
وارستگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) vārastegi ۱. تعلقات دنیوی نداشتن؛ وارسته و آزاده بودن.۲. [قدیمی] آزادی؛ رهایی.
-
کاپیتالیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: capitalisme] (جامعهشناسی) kāpitālism نوعی نظام اقتصادی که بر اصول آزادی فردی در فعالیتهای اقتصادی و حق مالکیت خصوصی بنا شده؛ سرمایهداری.
-
لیبرالیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: libéralisme] ‹لیبرالیزم› (سیاسی) liberālism نظریۀ سیاسی و اقتصادی که خواهان آزادی فرد در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، و فرهنگی است و لزوم دخالت دولت را در آنها رد میکند.
-
محدود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mahdud ۱. چیزی که حدونهایت داشته باشد؛ آنچه برای آن حدومرز تعیین شده باشد.۲. کوچک؛ مختصر.۳. ویژگی کسی که آزادی ندارد.۴. (ادبی) ویژگی قصیدهای که نسیب ندارد.