کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آروق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
آروغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آرغ، وروغ، روغ، رغ› 'āro(u)q باد صداداری که از راه گلو بیرون آید؛ رچک؛ آجل: ◻︎همیشه لب مرد بسیارخوار / در آروغ بد باشد از ناگوار (نظامی۵: ۱۰۹۹).
-
اروغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] ‹اوروق، اروق› [قدیمی] 'oruq خاندان؛ دودمان؛ خانواده؛ خویش؛ تبار.
-
عروق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عِرق] 'oruq = عِرق〈 عروق شعریه: (زیستشناسی) مویرگها.