کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرمانگرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آرمان گرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ārmānge(a)rā ایدهآلیست.
-
آرمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ارمان› 'ārmān ۱. آرزو.۲. امید.۳. آرزوی بزرگ.۴. حسرت.〈 آرمان خوردن: (مصدر لازم) حسرت خوردن؛ حسرت بردن.
-
ارمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'armān = آرمان: ◻︎ نه امّید آن کایچ بهتر شوی تو / نه ارمان آن کِهم تو دل نگسلانی (منوچهری: ۱۳۸).
-
گرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹گرای› [قدیمی] garrā ۱. بنده؛ غلام.۲. حجام.۳. دلاک.
-
آرمان طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] 'ārmāntalab = آرمانگرا
-
گردون گرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گردونگرای› [قدیمی] gardunga(e)rā ۱. آنکه آهنگ رسیدن به آسمان کند.۲. [مجاز] خواهان ترقی و اعتلا.
-
چپ گرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹چپگرای› (سیاسی) [مجاز] čapge(a)rā کسی که با سیاست و روش دولت و اوضاع موجود کشورش مخالف است.
-
غربت گرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹غربتگرای› qorbatge(a)rā آنکه مایل و راغب به غربت باشد؛ غربتگزین: ◻︎ به یاد حریفان غربت گرای / کز ایشان نبینم یکی را به جای (نظامی۵: ۷۷۵).
-
جستوجو در متن
-
آرمان طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] 'ārmāntalab = آرمانگرا
-
ایده آلیست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: idéaliste] 'ide'ālist ۱. آرمانگرا.۲. طرفدار مسلک ایدهآلیسم.