کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرمانشهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آرمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ارمان› 'ārmān ۱. آرزو.۲. امید.۳. آرزوی بزرگ.۴. حسرت.〈 آرمان خوردن: (مصدر لازم) حسرت خوردن؛ حسرت بردن.
-
ارمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'armān = آرمان: ◻︎ نه امّید آن کایچ بهتر شوی تو / نه ارمان آن کِهم تو دل نگسلانی (منوچهری: ۱۳۸).
-
شهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: šatr, šahr] šahr ۱. مکان مسکونی بزرگ شامل خیابانها، بازارها، تاسیسات اداری، و امثال آن.۲. [مجاز] مردم شهر؛ اهلی شهر.
-
شهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَشهُر] [قدیمی] šahr ۱. هلال.۲. قمر؛ ماه.۳. یک ماه قمری.
-
آرمان طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] 'ārmāntalab = آرمانگرا
-
آرمان گرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ārmānge(a)rā ایدهآلیست.