کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرد و شیره و روغن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ارد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از فرانسوی: ordre] 'ord = 〈 ارد دادن〈 ارد دادن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. دستور دادن؛ امر کردن؛ فرمان دادن.۲. سفارش غذا دادن.
-
جستوجو در متن
-
پیش پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پیشپار› [قدیمی] pišpāre نوعی حلوا که از آرد و روغن و شیره درست کنند.
-
انگشتو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'angoštu خوراکی که از روغن داغکرده، آب، و شکر یا شیره با نان تریتکرده درست کنند؛ چنگالی؛ بشتره.
-
آفروشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: awrošak] ‹افروشه› [قدیمی] 'āfruše حلوایی که با آرد و روغن و عسل یا شیره یا شکر بپزند؛ حلوا: ◻︎ این آفروشهای است دو زاغ است خوالگرش / هردو قرین یکدگر و نیک درخورند (ناصرخسرو: ۴۲۴).
-
کاچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kāči نوعی حلوای رقیق که با آرد، روغن، شکر، و زعفران تهیه میشود.
-
رنگینک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ranginak حلوایی که با آرد گندم، روغن، و خرما تهیّه میشود.
-
خشک نانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xošknānak نانی که با آرد، روغن، و شکر تهیه میکردند و پس از پختن آن را خشک میکردند.
-
عصیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عصیرَة] 'asire عصیر؛ شیره و چکیدۀ چیزی.
-
سوهان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از هندی؟] ‹سوهن› so[w]hān نوعی شیرینی که با گندم سبزکرده، آرد، شکر و روغن درست میکنند.
-
اندودن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: handōxtan] 'andudan پوشاندن چیزی با مالیدن چیز دیگر به روی آن، مثل کاهگل مالیدن به بام یا دیوار، آب زر یا آب نقره دادن به فلزات و شیره یا روغن مالیدن به چیزی؛ اندود کردن: ◻︎ چو خرما به شیرینی اندوده پوست / چو بازش کنی استخوان...
-
کلوچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلیچه› koluče ۱. نوعی شیرینی که با آرد گندم، روغن، و شکر تهیه میشود.۲. گردۀ نان.
-
عصیده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عصیدَة] [قدیمی] 'aside نوعی خوراکی رقیقی که با آرد، روغن، و شکر تهیه میشود؛ حلوا؛ کاچی.
-
روغن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: rōvn, rōyn] ro[w]qan ۱. مادهای چرب و غیرمحلول در آب که انواع مختلف گیاهی، حیوانی، و صنعتی دارد.۲. [قدیمی] مادهای که از پیه به دست میآوردند و برای مشتعل کردن چراغ به کار میبردند؛ روغن چراغ.〈 روغن حیوانی: روغنی که از کره، دنبه، و...
-
باقلوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹باقلاوا› bāqlavā نوعی شیرینی که از آرد گندم، شکر، روغن، و مغز پسته و بادام و به شکل قطعههای لوزیشکل تهیه میشود.