کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آراینده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آراینده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ārāyande ۱. آرایشدهنده.۲. زینتدهنده.
-
جستوجو در متن
-
عبارت آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹عبارتآرای› [قدیمی] 'ebārat[']ārā آرایندۀ عبارت؛ آرایندۀ سخن؛ سخنآرا.
-
گلشن آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گلشنآرای› [قدیمی] golšan[']ārā آرایندۀ گلشن؛ باغبان.
-
مزین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mozayyen زینتدهنده؛ آراینده؛ آرایشگر.
-
آماینده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āmāyande ۱. سازنده و آراینده.۲. بهرشتهکشنده.
-
گیتی آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گیتیآرای› [قدیمی] giti[']ārā آرایندۀ گیتی؛ جهانآرا؛ عالمآرا.
-
چمن آرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹چمنآرای› [قدیمی] čaman[']ārā چمنآراینده؛ آرایشدهندۀ چمن؛ باغبان.
-
دانش آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹دانشآرای› [قدیمی] dāneš[']ārā آرایندۀ دانش؛ زینتدهندۀ علمودانش.
-
سپه آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹سپهآرای، سپهآرا› [قدیمی] sepah[']ārā فرماندهِ سپاه که آرایش سپاه کند؛ آرایندۀ سپاه.
-
عالم آرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹عالمآرای› [قدیمی] 'ālam[']ārā آرایندۀ عالم؛ آرایشدهندۀ عالم؛ جهانآرا.
-
انجمن آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) 'anjoman[']ārā آرایندۀ انجمن؛ کسی که مایۀ زینت انجمن است؛ کسی که میان انجمن هوش و حواس همه متوجه او باشد.
-
طرب آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹طربآرای› [قدیمی] tarab[']ārā آرایندۀ مجلس طرب و شادی؛ گرمکنندۀ مجلس بزم.
-
بزم آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹بزمآرای› bazm[']ārā کسی که مجلس عیش و عشرت و بزم را میآراید؛ آنکه مجلس عیش و مهمانی را زینت میدهد؛ بزمآراینده.
-
جهان آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹جهانآرای› [قدیمی] jahān[']ārā ۱. زینتدهندۀ جهان.۲. [مجاز] زیبا.۳. آرایندۀ جهان؛ نظمدهنده به جهان.