کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرایشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سیلیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: silice] (شیمی) silis مادهای مرکب از سیلیسیوم و اکسیژن که در طبیعت هم بهصورت آزاد و هم بهصورت سیلیکاتها فراوان است و در شیشهسازی، تصفیۀ آب و مواد آرایشی و دارویی کاربرد دارد.
-
وازلین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: vaseline] (شیمی) vāzelin مادۀ روغنی بیبو، بیرنگ، و غیرسمّی که از نفت استخراج میشود و در تهیۀ مواد آرایشی و دارویی کاربرد دارد.
-
پارافین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: paraffine] (شیمی) pārāfin جسمی موممانند، سفید و نیمشفاف، بیبو، و بیطعم که از روغنهای سنگین نفت بهدست میآید و در ساختن برخی از داروها، لوازم آرایشی و شمعسازی به کار میرود.
-
کرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: crème] kerem ۱. رنگ سفید مایل به زرد؛ نخودی.۲. (پزشکی) مادۀ نیمهجامد خمیری و چرب مرکب از چند ماده که روی پوست مالیده میشود و مصرف دارویی، آرایشی، و بهداشتی دارد.۳. مایع غلیظی شامل شیر یا خامه، شکر، زردۀ تخممرغ، و مواد خوشبوکننده ک...
-
زدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: žatan, zatan] zadan ۱. چیزی را با فشار و به طور ناگهانی به جایی کوبیدن: تخم مرغ را زد به دیوار.۲. (مصدر لازم) وارد کردن فشار یا ضربه به چیزی: زد توی سر خودش.۳. [عامیانه، مجاز] نصب کردن؛ چسباندن: تابلو را به دیوار زدم.۴. وارد کردن...