کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آراسته شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تزین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tazayyon آراسته شدن؛ زینت یافتن.
-
تناسق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanāsoq با هم نظموترتیب یافتن و منظم و آراسته شدن.
-
تنسق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanassoq با یکدیگر منتظم و آراسته شدن؛ نظموترتیب و هماهنگی یافتن.
-
تحلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahalli ۱. زیور بستن.۲. زینت یافتن؛ آراسته شدن.
-
آمودن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹آماییدن، آمادن› [قدیمی] 'āmudan ۱. ساختن.۲. آراستن: ◻︎ در آمودن آن همایونبنا / نماند ایچ باقی به گنجینهها (دقیقی: ۱۱۳).۳. در رشته کشیدن.۴. آماده کردن.۵. آمیختن؛ درهم کردن.۶. (مصدر لازم) آراسته شدن.۷. آمیخته شدن.