کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آراسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آراسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آرسته› 'ārāste ۱. زینتدادهشده.۲. پاکسرشت: جوان آراسته.۳. [قدیمی] مرتب؛ منظم.
-
جستوجو در متن
-
حالی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hāli آراسته.
-
ایواز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ایوازه، ایوزه، ایوز› [قدیمی] 'ivāz آراسته؛ پیراسته.
-
سیچیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] sičide ساخته و آراسته و آمادهشده.
-
مزوق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mozavvaq آراسته و زینتکردهشده.
-
مزین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mozayyan زینتدادهشده؛ آراسته.
-
خودساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xodsāz آنکه صورت یا سیرت خود را آراسته است.
-
طرازیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [معرب. فارسی] [قدیمی] tarāzide آراسته؛ نگاشته.
-
محلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: محلّیٰ] ‹محلا› [قدیمی] mohallā زیورکردهشده؛ به زیور آراستهشده.
-
متناسق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motanāseq آراسته؛ با نسق و نظم؛ مرتب.
-
تزین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tazayyon آراسته شدن؛ زینت یافتن.
-
مرصع خوانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [مجاز] morassa'xāni سخنان مرتب و آراسته گفتن.
-
منظم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monazzam با نظموترتیب؛ آراسته و مرتب.
-
خوش ظاهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xošzāher دارای ظاهر آراسته و نیکو.