کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آخرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آخرین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ اولین، جمعِ آخِر] 'āxa(e)rin پسین؛ واپسین.
-
جستوجو در متن
-
بازپسین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) bāzpasin واپسین؛ آخرین.
-
مؤخر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ مقدم] mo'axxar درآخرآمده؛ آخرین.
-
واپسین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) vāpasin بازپسین؛ آخرین.
-
اورداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'avardād آخرین روز در سال کبیسه.
-
پرمین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: permien] (زمینشناسی) permiyan آخرین دوره از دوران پالئوزوئیک.
-
پلیوسن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pliocène] (زمینشناسی) peliyosen آخرین دوره از دوران سوم زمینشناسی.
-
ته تغاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی) [فارسی. ترکی. فارسی] [عامیانه، مجاز] tahtaqāri آخرین فرزند خانواده.
-
عجز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ajoz ۱. دنبالۀ چیزی.۲. (ادبی) در عروض، آخرین بخش یا آخرین کلمه در مصراع دوم بیت.
-
متکاوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] (ادبی) motakāves قافیهای که در آن چهار حرف متحرک پس از آخرین حرف ساکن آمده باشد.
-
اولتیماتوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: ultimatum] 'oltimātom ۱. آخرین شرط؛ اتمام حجت.۲. (حقوق) آخرین پیشنهاد قطعی که دولتی به دولت دیگر میدهد و قبول نکردن آن موجب قطع روابط دو دولت یا وقوع جنگ میشود.
-
فرجام گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] farjāmgāh ۱. آخرین منزل؛ گور؛ قبر.۲. قیامت؛ روز رستاخیز.
-
نضاضت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نضاضة] [قدیمی] no(a)zāzat ۱. باقیماندۀ آب و جز آن.۲. آخرین فرزند شخص.
-
تهیگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tohigāh طرف راست یا چپ شکم، مابین آخرین دنده و لگن خاصره؛ پهلو.