کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'āxte ۱. بیرونکشیدهشده؛ آهیخته؛ برکشیده؛ برآورده.۲. برافراشته: ◻︎ گرش بر فریدون بدی تاختن / امانش ندادی به تیغ آختن (سعدی۱: ۱۳۷)، ◻︎ ای که شمشیر جفا بر سر ما آختهای / صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست (سعدی۲: ۳۷۰).
-
آخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] [قدیمی] 'āxte = اخته
-
واژههای مشابه
-
اخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] ‹آخته› 'axte ۱. ویژگی مرد یا حیوان نر که بیضهاش را کشیده باشند؛ خایهکشیده.۲. [عامیانه، مجاز] ویژگی مرد ترسو و فاقد صفات مردانگی.۳. (اسم) [قدیمی] اسب.
-
اخته بیگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [قدیمی] 'axtebeyg کسی که اخته کردن حیوانات به دستور او است؛ میرآخور؛ رئیس اسطبل؛ اختهچی.
-
اخته چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] ‹اختاچی، آختاچی، آختهچی› 'axteči کسی که کارش اخته کردن حیوانات است.
-
اخته خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] [قدیمی] 'axtexāne جایی که اسبها را اخته میکردند؛ طویله.
-
اخته زغال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی، فارسی] (زیستشناسی) 'axtezoqāl = زغالاخته
-
زغال اخته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. ترکی] ‹اختهزغال› (زیستشناسی) zoqāl[']axte درختچهای با برگهای بیضی، گلهای کوچک، میوهای سرخرنگ و به شکل سنجد که مصرف خوراکی و دارویی دارد؛ سیاهتوسه؛ حبالشوم.
-
واژههای همآوا
-
اخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] ‹آخته› 'axte ۱. ویژگی مرد یا حیوان نر که بیضهاش را کشیده باشند؛ خایهکشیده.۲. [عامیانه، مجاز] ویژگی مرد ترسو و فاقد صفات مردانگی.۳. (اسم) [قدیمی] اسب.
-
جستوجو در متن
-
خصی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: خصیّ] [قدیمی] xasi[y] = اخته
-
اختاچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] ‹اختاجی، آختهچی› [قدیمی] 'axtāči = اختهچی
-
سیاه توسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) siyāhtuse = زغالاخته