کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آب مال کردن،آب مالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: آباء] [قدیمی] 'ab پدر.
-
جستوجو در متن
-
تفجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tafjir جاری ساختن آب؛ روان کردن آب.
-
ژوهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] žuhidan ۱. چکیدن آب.۲. چکه کردن آب از سقف.
-
تعریق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'riq ۱. عرق کردن.۲. به عرق آوردن.۳. شراب را با مقدار کمی آب مخلوط کردن.۴. ظرف را اندکی آب کردن.
-
غوص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَوص] [قدیمی] qo[w]s ۱. شنا کردن و فرورفتن در آب؛ زیر آب رفتن.۲. به دریا فروشدن برای بیرون آوردن چیزی.〈 غوص کردن: (مصدر لازم) [قدیمی]۱. در آب فرورفتن.۲. [مجاز] در امری تٲمل کردن؛ غور کردن.
-
اذابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اذابة] ‹اذابه› [قدیمی] 'ezābat ذوب کردن؛ گداختن؛ آب کردن.
-
فرغاریدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹فرغاردن، فرغردن› [قدیمی] farqāridan آغشته کردن با آب یا مایع دیگر؛ خمیر کردن.
-
نبات داغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] nabātdāq مخلوط آب داغ و نبات که از حل کردن نبات در آب داغ تهیه میشود.
-
اعتصار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'e'tesār ۱. فشردن.۲. فشردن انگور یا جامه که آب آن گرفته شود.۳. بیرون آوردن مال از دست کسی بهعنوان غرامت یا به جهت دیگر.
-
سپسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] sepasi عقبافتادگی؛ واپسماندگی: ◻︎ به فضل کوش و بدو جوی آب روی از آنک / به مال نیست به فضل است پیشی و سپسی (ناصرخسرو: ۳۶۲).
-
تسقیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تسقیَة] [قدیمی] tasqiye آب دادن؛ سیراب کردن.
-
شناگری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šenāgari عمل شناگر؛ شنا کردن در آب.
-
شناوری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šenāvari عمل شناور؛ شنا کردن روی آب.
-
سباحت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سباحة] [قدیمی] sabāhat شنا کردن در آب؛ شناوری.