کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبرودار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبرودار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āb[e]rudār دارای آبرو؛ باآبرو؛ دارای شرف و اعتبار.
-
جستوجو در متن
-
باآبرو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bā'āb[e]ru آبرودار؛ آبرومند.
-
برومند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مخففِ آبرومند] [قدیمی] bo(a)rumand آبرودار؛ باآبرو.
-
آبرومند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ābe[e]rumand ۱. آبرودار؛ باآبرو؛ دارای اعتبار و شرف.۲. عفیف.۳. بامناعت.