کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبدار 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هیدراته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: hydraté] (شیمی) hidrāte آبدار.
-
آبناک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'ābnāk آبدار؛ نمدار؛ مرطوب.
-
سوچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [قدیمی] suči ۱. آبدار.۲. میفروش.
-
آبگوشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ābgušt خوراک آبدار که با گوشت و نخود و لوبیا تهیه میشود.
-
گرمک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گرمه› (زیستشناسی) garmak میوهای زردرنگ، شیرین و آبدار، از خانوادۀ خربزه.
-
ژیپس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: gypse] (زمینشناسی) žips نوعی کانی آبدار گچ که از آن گچ بنّایی به دست میآورند.
-
چلاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹چلانیدن› čelāndan فشردن؛ فشار دادن چیزی؛ فشردن یکچیز آبدار چنان که آب آن بریزد.
-
گلابی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) golābi میوۀ آبدار، شیرین و مخروطیشکل به اندازۀ سیب؛ امرود؛ مرود.
-
ترینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tarine ۱. هر خوراک آبدار که نان در آن تر و تریت شود، مانند آبگوشت و اشکنه.۲. = ترخوانه
-
سوپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: soupe] sup خوراک آبدار که با آب گوشت، سبزیجات، هویج و امثال آنها بپزند.
-
رطب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ یابس] [قدیمی] ratb تر؛ آبدار.〈 رطبویابس: [مجاز]۱. همه چیز.۲. سخنان درستونادرست.
-
تنگاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تنگآب، تنکآب› tangāb ۱. آبگوشت یا غذای آبدار دیگر که آب کم در آن ریخته باشند.۲. آب کمعمق.
-
سکج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sakaj = مویز: ◻︎ همچو انگور آبدار بدی / نون شدی چون سکج ز پیری خشک (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۶).
-
آبکی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ābaki ۱. آنچه مانند آب باشد.۲. آبدار؛ پرآب.۳. آبلمبو.۴. [مقابلِ غلیظ] رقیق.۵. بیمحتوا.۶. (اسم) مشروب.
-
اخینوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] ‹اخنینوس› (زیستشناسی) 'axinus گیاهی با گلهای سفید، دانههای سیاهرنگ ریز، و شاخههای کوتاه آبدار که معمولاً در کنار جویها میروید.