کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سیرابی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹سیرآبی› sirābi ۱. سیری از آب.۲. [مجاز] طراوت و آبداری.
-
خورش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xvarišn] xoreš ۱. هرنوع خوراک نسبتاً آبداری که معمولاً با پلو خورده میشود؛ خورشت: خورش قیمه.۲. [قدیمی] خوراک؛ غذا؛ خوردنی.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] خوردن.